كوه و زلزله

ساخت وبلاگ
یادش بخیر⚽⚽⚽⚽اوایل دهه ۶۰ یه توپ فوتبالی دو رنگ سیاه و سفید میکاسای اصل برای تیم خَشَمِ دومن ولات (سرقرسونگه) خریدیمموسی هر شو بعد از فوتبال توپ را خونه می‌برد.یه روز موسی با بچه یل تیم خومون جرش وابی و بازی تعطیل شدموسی به روال همیشگی توپ رو اون شب برد خونهاما دیگه از صوا (فردا) نه خوش اومه بازی و نه توپ را فرستاد سر زمین ،شب بچیل، دم کارخونه برق جلسه مفصلی گرفتن که چکار کنیم بالاخره بر یه تصمیم توافق کردند که همگی بِرَن در خونه موسی اینا و هر طور شده توپ را از موسی بگیرَنالقصه حدود ۷ ، ۸ نفری رفتیم در خونه موسی ایناخودش اوایل بحث نیومه دم درهر چه و بواش می گفتیم قانع نوامیبی بالاخره گفت بیلین تا بینیم خود موسی نظرش چنه؟بُنگ موسی کهموسی با حالت اخم آلودی اومه دم در ،بدون سلام گفت؛ ها چنه؟گفتیم سی چه توپ نیماری سر زمیناااگفت دلم میخاخلاصه با هر دقیقه بحث با موسی همه بهم می ریختن و نتیجه حاصل نمیشدموسی یهو یه راه حل یادش اومدگفت به یه شرط توپ وتون میدمگفتیم باشه بگو كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 17:19

نخستین همایش بزرگ هم اندیشی و همفکری با نخبگان و فرهیختگان وحدتیه ای سراسر کشوربه مناسبت نکوداشت روز وحدتیه و با تلاش شهردار برگزار گردید: نخستین همایش بزرگ هم اندیشی و همفکری با نخبگان و فرهیختگان وحدتیه ای سراسر کشوربه گزارش روابط عمومي شهرداری و شورای اسلامی شهر وحدتیه در این همایش و نشست هم اندیشی که در روز جمعه ۲۰ بهمن ماه و از ساعت ۱۴ الی ۱۷ در تالار الماس شهر وحدتیه برگزار گردید جمع کثیری از فرهیختگان، نخبگان و بزرگان وحدتیه ای سراسر کشور و از شهر وحدتیه همچنین مهندس ارشدی شهردار، حجت الاسلام صمصامی امام جمعه شهر، حجت الاسلام حسینی ریاست و سایر اعضای شورای اسلامي حضور داشتند.این نشست، با مدیریت دکتر نوری نشاط استاد دانشگاه و تسهیل گر بین المللی در معیت دکتر ارشدی از اساتید دانشگاه و همکاری و همراهی مجموعه شهرداری و شورای اسلامی برگزار گردید.در ابتدای این نشست حجت الاسلام حسینی ریاست شورای اسلامی ضمن خیرمقدم و خوش آمدگویی به مدعویین خواستار توجه و اهتمام بیشتر جهت توسعه شهر گردیدند. در ادامه مهندس ارشدی نیز برگزاری این نشست را حاصل تلاش و کوشش یک ماهه مجموعه مدیریتی شهر عنوان و اظهار داشت: همیشه معتقد به همفکری و هم اندیشی بوده ام و جهت نیل به اهداف توسعه ای، تدوین برنامه ها و چشم انداز همچنین ترسیم افق آتیه شهر نیازمند همفکری با فرهیختگان و بزرگان و صاحب نظران همشهری هستیم.ایشان مشارکت عمومی در توسعه شهر را مهم ارزیابی نمود و خاطر نشان ساخت: وحدتیه دارای پتانسیل های متعدد، ظرفیتها و توانمندیهای مهمی است که با برنامه ریزی، استفاده بهینه و به موقع از امکانات و شرایط، مشارکت جمعی، تعهد همگانی و احساس مسئولیت جهت نیل به توسعه پایدار و پیشرفت همه جانبه شهر می‌توان گام های م كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 17:19

لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی و  کارشناس ارشد مدیریت دولتی. شاغل در اداره بنادر و دریانوردی استان بوشهر.مزیری : دشتی در دامنه کوه های زاگرس مشرف به رودخانه شاپور ،مزیری نامیده می شود . وجه تسمیه : از لحاظ تاریخی مزیری یا مزارعی جزیی از قلمرو منطقه خشت و تحت ضابطین آن بوده است . با توجه به اینکه قسمت بالای خشت به نام ماهور میلاتی ( بالایی) نامیده می شد قسمت دامنه کوه را ماهور زیری در مقابل ماهور میلاتی نامیدند که در افواه عامیانه مخفف به مزیری شده است .بی ورا یا بی براء با توجه به اینکه در کنار جاده قدیمی بین استان فارس و خلیج فارس قرار گرفته بود اینجا را پی به راه می گفتند که به مرور زمان در افواه عامیانه به بی ورا تغییر نام داد . در فارس نامه ناصری ، بی ورا آمده است .در سال 79 دو روستای همجوار مزیری - بی ورا یکی شده و به نام وحدتیه !!! نامگذاری شد. ***هر دو هفته یکبار در این وبگاه همدلی دوهفته نامه مجازی و عمدتا ادبی با عنوان " بردل " تقدیم می گردد . اما چرا بردل ؟ به دنبال نامی بومی محلی و البته ادبی بودیم که با همراهی و نظرسنجی دوستان به بردل رسیدیم . بردل بخش مرکزی سر نخل ، این درخت بومی زادگاه ، می باشد که از مرکز زاینده نخل و از رشد بخش " دل " به وجود می آید : " بردل " تازه بود و کاربردی و کمیاب ! و لاجرم دلنشین بود و خواستنی و " بر دل می نشست ". ( دکتر بابااحمدی ) كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 1 اسفند 1402 ساعت: 17:19

با نهایت شادمانی، کتاب «برخورد منقار پرنده به لاله‌ی گوش»/ به قلم حسین باقری: که پژوهشی‌ست در اشعار منتشر شده‌ی دهه‌ی نود شمسی استاد #علی_باباچاهی با تکیه بر آرا‌ ٕ ژاک دریدا، توسط نشر پاتیزه: بوشهر، منتشر شد.چنان‌که در دیباچه کتاب آمده است: «نیروهای عظیمی در شدنِ این کتاب به من یاری رسانده‌اند که تا همیشه وام‌دار آن‌ها خواهم ماند و یاد آن‌ها را در دلم روشن خواهم داشت: استادان ارجمندم محمد مرادی، سعید حسام‌پور و کاووس حسن‌لی؛ دوستان فرهیخته‌ام عبداله رئیسی و سینا برازجانی؛ و خواهرزاده‌ی نازنینم امید باقرزاده؛ که «همه از همه زیباترند!».»همچنین از نشر پاتیزه و دوست عزیزم احمد فکراندیش نهایت امتنان را دارم؛ که «ناشران از همه زیباترند!».از سرکار خانم ایران رئیسی‌نژاد نیز بی‌اندازه سپاس‌گزارم که زحمت طرح جلدی چنین دل‌چسب را کشیده‌ است. حسین باقری، دی‌ماه ۱۴۰۲ كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 18:51

به کوشش پژوهشگر و منتقد ادبی؛نقد و تحلیل اشعار دهۀ ۹۰ علی باباچاهی منتشر شدبوشهر – نقد و تحلیل اشعار دهۀ ۹۰ علی باباچاهی، نظریه‌‎پرداز و شاعر معاصر به همت حسین باقری در کتابی با عنوان«برخورد منقار پرنده به لالۀ گوش» از سوی نشر پاتیزه منتشر شد.نویسندۀ کتاب «برخورد منقار پرنده به لالۀ گوش» در این باره به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بوشهر گفت: این اثر پژوهشی است در باب اشعار منتشر شدۀ علی باباچاهی با تکیه بر آرای ژاک دریدا که به همت نشر پاتیزه زمستان ۱۴۰۲ در ۱۵۰ نسخه به چاپ رسیده است.حسین باقری ادامه داد: این کتاب، دربرگیرنده ۲۲۳ صفحه و چهار فصل است که در ۱۰ گفتار به تحلیل و توصیف ۱۰ مجموعه‌شعر منتشرشده این شاعر برجستۀ معاصر در دهۀ ۹۰ شمسی می‌پردازد.وی، اشراف منتقد را بر جهان متن و ساختار یک اثر ضروری دانست و افزود: بدون تردید آگاهی از ساختار و عوامل برسازندۀ یک متن، زمینۀ درک دقیق‌تر آن را فراهم می‌سازد. بنابراین منتقد به موازات توجه به جنبه‌های ادبی یک اثر، ضرورت دارد به عوامل شکل‌دهنده و بافت آن نیز نظر داشت.باقری سپس با اشاره به خصیصه‌های شعری باباچاهی تأکید کرد: شعر علی باباچاهی که هم‌سو با جریان شعری دهۀ هفتاد از وجوه شعر شناخته‌شدۀ پیش از خود فاصله گرفته بود، بیشتر انرژی خود را معطوف فرم و تکنیک شعر کرد تا به‌گونه‌ای معنادار از عوامل معنی‌ساز و دلالت‌مند متن عبور کند.شاعر مجموعۀ «معشوقه در کشو» ادامه داد: باباچاهی در این دوره بنا به ضرورت، به شرح و بسط نظریه‌های ادبی پرداخته که شاکلۀ شعر دهۀ هفتاد و جریان‌های شعری زبان‌گرا را رقم زده بود. بنیاد نظری شعر باباچاهی در این دوره را تا حدود زیادی می‌توان، در پیوند با آرای اندیشمندان پساساختارگرا دانست که می‌کوشد هرگو كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 18:51

هی روزگار، چه زود گذشت. وقتی در خلوت و تنهایی فیلم گذشته خود و ایام کودکی ام را در ذهنم مرور می کنم بعلت نداشتن سرگرمی در دوران بچگی، مثل همین دیروز بود که به جای اسب سوار لیتک litak می شدیم و در زمین خاکی گرد و غبار بلند می کردیم. وقتی قدرت فهم کنایه را نداشتیم و پدر یا مادر مان را اذیت می کردیم می گفتند: «کِرکُو سوار گردهgord سی خوش می گرده...». گاهی گرز هم می گفتند یا بعضی اوقات که مهمان و شب نشینی داشتیم بزرگان حرف کسی را می زدند یه نفرشان می گفتند: « که سی خوش گرد می جِیه...». من هم که حس کنجکاوی و خلاقانه کودکانه ام گل می کرد تا توی باغ گرز می دیدم دندون می زدم و می دیدم قابل جویدن نیست یا هر گاه تنها می شدم لیتک و یا شهاری می دیدم سوار می شدم و به جای اسب سوار می شدم و دور می گرفتم.یه «پاچال» داشتیم. سوار لیتک که می شدم مثل دیوار مرگ در پاچال دور می زدم و وقتی بی خبر مادرم که از راه می رسید می گفت: « آخیییی... بچیکو فارق فارقه. پاکی کلو وابیده. بخدا از علی آغا کلو بدتره».یه جارو ور می داشت و دنبالم می کرد می گفت «کلوشاپنگی» وایسا بینم. منم مثل بچه های امروزی با لیتککُو تک چرخ می زدم و فرار را بر قرار ترجیح می دادم.تا حالا هم معنی کلوشاپنگی را نفهمیده ام . با کودکان هم بازیم هرگاه علی آغا کلو را می دیدیم دوره اش می کردیم و اگر سوالی ازش می پرسیدیم جوابش همه این بود: « که خود دونی و رضا قاسو» . ولی سوار گرد را فهمیدم " گرد در اصطلاح متعارف به معنی پهلوان، یل، دلیر و شجاع است:دانی که چه گفت زال با رستم گرددشمن نتوان حقیر و بیچاره شمردبه هر حال امروز با استدلال قانع شدم که خیلی از افراد رده بالا هم گُرد وهم گرز می جوند ومدام سوار گرزند و همین حالا استنتاج کردم به معنی کلو كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 18:51

یکی از کتاب هایی که در آبان ماه از نمایشگاه لابی بندر خریدم، «کیمیا خاتون» به قلم سعیده قدس بود. خمیر مایه داستان بر شبستان مولانا و شمس تبریزی از یک طرف، نشر چشمه و چاپ پنجاه و چهارم از طرف دیگر برآنم داشت که این کتاب را نیز جزو انتخاب هایم باشد.امروز پس از یک هفته ای زندگی کردن با دنیای زیبایی که نویسنده از قرن شش و هفت و از کوچه پس کوچه های قونیه به تصویر کشیده، به پایان ۲۸۳ صفحه ای کتاب رسیدم. به محض پایان یافتن از قلم شیوای و زیبای نگارنده سری به گوگل زدم تا پس از پایان کتاب، نگاهی که به این کتاب شده چون است:«کیمیاخاتون» رمانی تاریخی‌ست که محور قصه‌ی آن زندگی دختر خوانده‌ی مولانا جلال‌الدین بلخی است. این سرنوشت که علی‌رغم تأثیرات شگرف آن بر زندگی دو اسطوره‌ی جهان عرفان، شمس و مولانا، در لابه‌لای سطور تاریخ به عمد یا غیر آن به فراموشی سپرده شده بود، اینک با پرداختی رمانتیک در فضایی شاعرانه جان گرفته و نویسنده ضمنِ سعی در وفاداری به واقعیات تاریخی ماجرا و حال و هوای زمان و مکان قصه، می‌کوشد تا خیال‌پردازانه یکی از پیچیده‌ترین و اسرارآمیزترین روابط عاشقانه که در زمان خود قونیه را به آشوب کشید و شمس نیز خود در جای جای مقالات به آن اشاره نموده است به تصویر کشیده و جان و جلا بخشد زیرا که منابع موجود هیچ کجا در این رابطه کشف معما نکرده‌اند. لازم به اشاره است که شرح این ماجرای جذاب بهانه‌ای برای ارائه‌ی جهان‌بینی نویسنده است که به زعم خودش نگرشی دیگر به عوالم عشق‌بازیدن با جان‌جانان است و هرچند بخش اول کتاب آکنده از پردازش‌های طبیعت‌گرایانه و روان‌شناختی دختری نوجوان است، اما از نیمه‌های بخش دوم جنبه‌های شهودی اثر اوج گرفته تا جایی که در صفحات پایانی حال و هوای داستان کاملاً سور كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 33 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 16:03

دکتر پیام حیاتی - پژوهشگر برترپیام حیاتی متولد 30 مرداد 1362 در شهر شیراز است. ایشان دوره تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان را در شهر وحدتیه شهرستان دشتستان استان بوشهر به اتمام رساند. در سال 1385 دانش آموخته کارشناسی رشته دبیری شیمی از دانشگاه خوارزمی تهران شد، و ایشان دارای دو مدرک کارشناسی ارشد در رشته نانو شیمی و شیمی معدنی از دانشگاه آتانوما شهر بارسلونا و دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. در سال 1396 موفق به اخذ مدرک دکتری شیمی معدنی خود از دانشگاه سیستان و بلوچستان گردید، همچنین دوره فوق دکتری نانو شیمی از دانشگاه علم و صنعت-تهران را در سال 1402 با موفقیت به پایان رسانید. سابقه 17 سال تدریس به عنوان دبیر رسمی در آموزش و پرورش شهرستان های دشتستان، زاهدان و بوشهر را دارد.لازم به ذکر است که در این دوره دکتر پیام حیاتی اقدام به برگزاری کلاس های آمادگی المپیاد شیمی دانش آموزی، مسابقات آزمایشگاهی شیمی دانش آموزی و برگزاری کارگاه های تخصصی نانو مخصوص دبیران و دانش آموزای را داشته، و ایشان به مدت 3 سال در مقطع کارشناسی دانشگاه دولتی و آزاد اسلامی استان بوشهر سابقه تدریس دارد، از سال 1397 تاکنون به عنوان استاد راهنما و مشاور در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری با دانشجویان دانشگاه های خلیج فارس بوشهر- اصفهان- علوم پزشکی کرمانشاه- سیستان و بلوچستان- آزاد اسلامی واحد فیروزآباد- علوم تحقیقات واحد اهواز و آزاد اسلامی واحد همدان همکاری علمی دارد. در طی این مدت موفق به دانش آموخته نمودن 4 دانشجو دکتری و 3 دانشجو کارشناسی ارشد شده است..مختصری از سوابق علمی و پژوهشی دکتر پیام حیاتی عبارتند از:چاپ 50 مقاله JCR وISI در مجلات معتبر بین المللی با بیش از 600 ارجاعتالیف 5 کتاب به زبان انگلیسی که 4 کتاب در ان كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 16:03

"آمده ای سلامتی ام را به خطر بندازی یلدا"تا پیش از اینرویاهایم غیرِ واقعیو خوابم طبیعی بوده است.می خواهمامشب،رویاهایم را واقعیو خوابم را غیرِ طبیعی کنی...و البتهحالا که آمده ایبگذار اعتراف کنم:-من حماقتی دارمکه شیوه ی زندگی ام استو ممکن است یهوروی ماهتان را ببوسم!نخند...که نخندیظرافتِ سنجاقکِ چشممبال ریزِ شط می شود.***نگو:که همه مدتنامه به نشانیِ مشکوک می داده امکه شوق امکان ندارد:-مقصدش را گُم کند.***نامت را بر زبان داشته امتا یادم باشد:-می خواهم صاحبت شوم!موهای سیاهو این لباس های در بَرکه مرواریدت را صدف اندبگذار،چون دستِ بادپُشتِ اَبرِ سیاهبتکانم ار تَن ات،که بباری بر من...چونخاصیتِ ابر و لباس و سیاهیبه همین فروریزی و بارش وماهِ پَسِ اَبر دیدن است.***آمده ایبا دادنِ بوسه ای که شیرین استسلامتی ام را به خطر بندازی!نه؟درازِ مو سیاه...تو فرشته ایکه محتویاتی غرورانگیز داریو دستهایی نازنینکه همه ی مَردمنیاز دارند:-لااقلشبی از سالبه مساعدتِ فرشته ای مهرباناز پسِ انتظارهای نامطمئنبه قراری مطمئن برسند،و دستهایی در کار باشدکه ناراحتی های انباشته راپس زَنَدو برای ساعاتیبه تشریحِ خنده یانارهای در پیشو هندوانه های در پَسسرگرم باشند.***تو چه رازی؟که تاریک می آیی و تاریک می رویاَمّا آدم هاهمه تو را می شناسند!دارد دیر و دیرتر می شود،چه کنم:-که تمامِ شب بمانیو بُرد با من باشد؟و تَن بدهی به بی سفری...***وجودِ شما نهایت نداردو همینطور سفرت...امشبچون ضربانِ قلبمبخشی از من هستیو به هم مشغول....نمی خواهم ببینم:-تاریکی دارد جلویِ چشمم پَرپَر می شودو صبح راحتم نمی گذارد!!و وقتِ خداحافظی ست.منبیش از اینسزاوارِ تاریکی ام!***دلم می خواهد:-در و پنجره را ببندم،از دنیا فاصله بگیریمو در زمانِ كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 16:03

لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی و  کارشناس ارشد مدیریت دولتی. شاغل در اداره بنادر و دریانوردی استان بوشهر.مزیری : دشتی در دامنه کوه های زاگرس مشرف به رودخانه شاپور ،مزیری نامیده می شود . وجه تسمیه : از لحاظ تاریخی مزیری یا مزارعی جزیی از قلمرو منطقه خشت و تحت ضابطین آن بوده است . با توجه به اینکه قسمت بالای خشت به نام ماهور میلاتی ( بالایی) نامیده می شد قسمت دامنه کوه را ماهور زیری در مقابل ماهور میلاتی نامیدند که در افواه عامیانه مخفف به مزیری شده است .بی ورا یا بی براء با توجه به اینکه در کنار جاده قدیمی بین استان فارس و خلیج فارس قرار گرفته بود اینجا را پی به راه می گفتند که به مرور زمان در افواه عامیانه به بی ورا تغییر نام داد . در فارس نامه ناصری ، بی ورا آمده است .در سال 79 دو روستای همجوار مزیری - بی ورا یکی شده و به نام وحدتیه !!! نامگذاری شد. ***هر دو هفته یکبار در این وبگاه همدلی دوهفته نامه مجازی و عمدتا ادبی با عنوان " بردل " تقدیم می گردد . اما چرا بردل ؟ به دنبال نامی بومی محلی و البته ادبی بودیم که با همراهی و نظرسنجی دوستان به بردل رسیدیم . بردل بخش مرکزی سر نخل ، این درخت بومی زادگاه ، می باشد که از مرکز زاینده نخل و از رشد بخش " دل " به وجود می آید : " بردل " تازه بود و کاربردی و کمیاب ! و لاجرم دلنشین بود و خواستنی و " بر دل می نشست ". ( دکتر بابااحمدی ) كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1402 ساعت: 21:00

از نو بهار آمد و امّید بر دمیدبار دگر بنفشه‌ از کهسار سر کشیدباران پرطراوت‌ و با لطف بی‌نظیرهر ساله‌ قطره قطره بر شنزار می‌چکیدامسال‌از تواتر باران‌ دیم و برفپوشیده‌ دشت‌ و مزرعه از خوشه‌های‌خیداز شعله‌های‌سرکش‌آذر میان‌ابربهمن‌به‌عشق‌نسترن مستانه‌می‌پریدای‌نوبهارمن، دمی بیرون بیا ببیناز نو رسیده لشکر شب بو و شنبلیدکبکان‌کمانه‌می‌رونداز شوق‌گلرخانبلبل میان‌باغچه با غنچه‌ می‌چمیدباهرغروب می‌پردصد آبشارساردر پیچ‌وتاب تا شفق چون گیسوان‌بیدازهرشیار می‌خزد بی تاب و در سجودآهنگ‌چشمه سار که تا رود می‌دویدساز و نقاره گوش کن از تنگ" زیره کال"شاید به باغ می‌دهد، نوباوه‌ی‌نویدقمری‌نشسته برسر شاخ کلاله‌خیزرازی میان سینه و جامی پر از نبیدباد صبا بیاورد هربامداد شادبوی‌تو را که می‌دهد ، بوی‌گل‌امیدرویی‌گشاده می‌رسی این ماه فرودینیا صبر پیشه سازم و سالی‌دگر به‌عید ؟!حسین جعفری – نوروز هزار و چهارصدو دو كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1402 ساعت: 21:00

لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی و  کارشناس ارشد مدیریت دولتی. شاغل در اداره بنادر و دریانوردی استان بوشهر.مزیری : دشتی در دامنه کوه های زاگرس مشرف به رودخانه شاپور ،مزیری نامیده می شود . وجه تسمیه : از لحاظ تاریخی مزیری یا مزارعی جزیی از قلمرو منطقه خشت و تحت ضابطین آن بوده است . با توجه به اینکه قسمت بالای خشت به نام ماهور میلاتی ( بالایی) نامیده می شد قسمت دامنه کوه را ماهور زیری در مقابل ماهور میلاتی نامیدند که در افواه عامیانه مخفف به مزیری شده است .بی ورا یا بی براء با توجه به اینکه در کنار جاده قدیمی بین استان فارس و خلیج فارس قرار گرفته بود اینجا را پی به راه می گفتند که به مرور زمان در افواه عامیانه به بی ورا تغییر نام داد . در فارس نامه ناصری ، بی ورا آمده است .در سال 79 دو روستای همجوار مزیری - بی ورا یکی شده و به نام وحدتیه !!! نامگذاری شد. ***هر دو هفته یکبار در این وبگاه همدلی دوهفته نامه مجازی و عمدتا ادبی با عنوان " بردل " تقدیم می گردد . اما چرا بردل ؟ به دنبال نامی بومی محلی و البته ادبی بودیم که با همراهی و نظرسنجی دوستان به بردل رسیدیم . بردل بخش مرکزی سر نخل ، این درخت بومی زادگاه ، می باشد که از مرکز زاینده نخل و از رشد بخش " دل " به وجود می آید : " بردل " تازه بود و کاربردی و کمیاب ! و لاجرم دلنشین بود و خواستنی و " بر دل می نشست ". ( دکتر بابااحمدی ) كوه و زلزله...
ما را در سایت كوه و زلزله دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hesam3731 بازدید : 91 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1402 ساعت: 21:00